روز از نو

امروز آغاز بقیه روزهای زندگی من است

روز از نو

امروز آغاز بقیه روزهای زندگی من است

24 ساعت از زندگی من

تا حالا شده روزی که گذشته رو مرور کنید گاهی روزهای زندگی شما خیلی سادست اما در این سادگی چیزهای شگفت انگیزی وجود داره شاید حتی اگه برای کسی هم تعریف کنید شاید در نظر اون هیچ چیز شگفت انگیزی وجود نداشته باشه

چه چیزی شگفت انگیزی در روزی که تو خانه را ترک نکردی و حتی شخص بخصوصی را هم ندیدی میتونه وجود داشته باشه

تو مثل خیلی از روزهای زندگیت فقط فیلم نگاه کردی و یک داستان خوندی همین البته دو لیوان قهوه این روزها جزء همیشگی زندگی تو هست اما چه فیلمهایی دیدی و چه داستانی خوندی اول اسم فیلمها را میارم اول فیلم کمدی بسیار هارولد و کومار بعد فیلم کوتاه دختر نانوای مونسئو از اریک رومر از مجموعه داستانهای اخلاقی

یک گفتگوی 1 ساعت و نیمه بین باربه شرودر بازیگر فیلم که البته الان بیشتر به عنوان یک گارگردان میشناسیمش و اریک رومر بعد نشستم فیلم عشق در بعد الظهر اریک رومر را دیدم اما احساس کردم هنوز روزم معمولیه پس داستان صراحت و قاطعیت بهرام صادقی را خوندم و در نهایت برای اینکه احساس خوبی داشته باشم از روزم فیلم صامت چرا همسر خود را عوض کنیم ساخته سیسیل ب دومیل در سال 1920 را دیدم فکر میکنم روز شگفت انگیزی داشتم شما چی فکر میکنید ؟

من و تو

وقتی یکی از منهای وجودم شجاعت ان را پیدا کرد که بگوید دوستت دارم همهمهء  

 

غریبی  وجودم را فرا گرفت انگار هر کدام از منهای وجودم میخواستن جانشین 

 

 آن من دلیر شوند و خود آن من شجاع باشند که اظهار عشق کرده عشق که تا  

 

قبل از آن فقط یک واژه بود تبدیل  به واژه ها شد و هر کدام معنای یکسان  

 

در عین حال متفاوتی را میدادند انگار هر کدام از منهایم در آن لحظه تفسیر خود 

 

 را از عشق به مغزم می فرستاد مغز که قادر به تحلیل این  همه تفسیر مختلف از 

 

 یک واژه نبود همه را به قلبم سپرد و احساسی که تا قبل از آن  

 

اختیارش در دستان مغزم بود به قلبم سپرده شد و قلبم آنرا در تمام وجودم انتشار 

 

 داد و  هر قسمت از وجودم تمام واژه عشق را در خود داشت و من دیگری در  

 

وجودم زاییده شد منی که با او در هم تنیده شده بود . . .

زنگ تفریح

من ساکن بودن را دوس دارم

نشستنو هیچ چیز ننوشتن را دوس دارم

بودن یا نبودنمو دوس دارم

هر ساعت قهوه خوردنو دوس دارم

عاشق بودنو دوس دارم

هر از گاهی چرت و پرت گفتنم دوس دارم

پریدنمو از کنار جدول باغچه دوس دارم

کله پا شدنم را دوس دارم

این زندگی لعنتی را دوس دارم

دزدیدن این شعر و دوس دارم

گفتن دوس دارمو دوس دارم

شاعر نبودنمو دوس دارم

سرکار بودنتو دوس دارم

خاتمی را با همه بی عرضگیش دوس دارم

بازم قهوه خوردنو دوس دارم

خنده های یکی از شماها رو دوس دارم

عصبانیتش از ننوشتنم دوس دارم

خوشحالیش از نوشتنم را دوس دارم

دوست داشتنشو دوس دارم

مثل بچه ها بازی کردنو دوس دارم

شب موسیقی گوش کردنو دوس دارم

24 ساعت فیلم دیدن دوس دارم

کار نکردنو دوس دارم

خلاف جهت شنا کردنو دوس دارم

از همه مهمتر غرق شدنو دوس دارم

من اینجا بودنو دوس دارم