تا حالا شده روزی که گذشته رو مرور کنید گاهی روزهای زندگی شما خیلی سادست اما در این سادگی چیزهای شگفت انگیزی وجود داره شاید حتی اگه برای کسی هم تعریف کنید شاید در نظر اون هیچ چیز شگفت انگیزی وجود نداشته باشه
چه چیزی شگفت انگیزی در روزی که تو خانه را ترک نکردی و حتی شخص بخصوصی را هم ندیدی میتونه وجود داشته باشه
تو مثل خیلی از روزهای زندگیت فقط فیلم نگاه کردی و یک داستان خوندی همین البته دو لیوان قهوه این روزها جزء همیشگی زندگی تو هست اما چه فیلمهایی دیدی و چه داستانی خوندی اول اسم فیلمها را میارم اول فیلم کمدی بسیار هارولد و کومار بعد فیلم کوتاه دختر نانوای مونسئو از اریک رومر از مجموعه داستانهای اخلاقی
یک گفتگوی 1 ساعت و نیمه بین باربه شرودر بازیگر فیلم که البته الان بیشتر به عنوان یک گارگردان میشناسیمش و اریک رومر بعد نشستم فیلم عشق در بعد الظهر اریک رومر را دیدم اما احساس کردم هنوز روزم معمولیه پس داستان صراحت و قاطعیت بهرام صادقی را خوندم و در نهایت برای اینکه احساس خوبی داشته باشم از روزم فیلم صامت چرا همسر خود را عوض کنیم ساخته سیسیل ب دومیل در سال 1920 را دیدم فکر میکنم روز شگفت انگیزی داشتم شما چی فکر میکنید ؟