به زندگی فکر میکنم به روز گذشته به گمگشتگیم به جایی که در اونم
روز هفتم برای من آغاز شده و این باید برام معنایی داشته باشه به قراری که با خودم گذاشتم فکر میکنم
امروز فیلم ایران یک انقلاب سینمایی نادر تکمیل همایونو دیدم فیلم یکجور تاریخ سینما بود ودیدنش هم لذت بخش هم دردناک
وقتی داشتم فیلمو میدیدم به این فکر میکردم دست آورد انقلاب چی بود چرا انقلاب فرزنداشو کشته چرا روح آدمها را کشته چرا همه خستند
امروز ناامیدتر از دیروز نیستم اما حس میکنم جایی از زندگیم گم شده ام و نمیتونم راهمو پیدا کنم
کسی که داره منو در لحظه ای از زندگیش میخونه شاید آشفتگی ای که درونمه را ببینه شاید اونم تو جایی از وجودش گم شده باشه و خوندن من باعث بشه که سعی کنه وجودشو بخونه بیا با هم فریاد بزنیم شاید خالی بشیم وشاید کسی ما را بشنوه وقتی فریاد میزنیم حداقل خودمون میفهمیم که چیزی درونمون درست نیست و باید تعمیر بشه
به خودم فکر میکنم به اینکه خودمو فراموش کردم آدمها را فراموش کردم و به گوشه ای پناه بردم تا زمان بگذره و من گذشتن زمانو نبینم
احساس میکنم نه میتونم خودمو تغییر بدم نه جامعه را .
نه میتونم از اینجا فرار کنم نه دیگه تحمل اینجا موندنو دارم
بیش از سی سال از عمرم گذشته و من چیزی ندارم که بهش افتخار کنم
اینجا مینویسم که از لحظه ئ نوشتنم با آگاهی حرکت کنم
امیدوارم وقتی به روز 365 ام رسیدم به حقیقتی هم رسیده باشم
سلام دوست عزیز
اسم من احمد هست و دارم دنبال یه راهی میگردم که بتونم خودم رو از این گم شدن کنار بکشم اگه میتونی کمک کن تا ازگم شدن نجات پیدا کنم
من 21 سالمه و نمیخوام تو این زندگی گم بشم میخوام ادم باشم و در هیاهوی زندگی درگیر روزمرگی نشم
الان سال 2 وم رشته کامپیوترم ولی هدفی برای ادامه ندارم
Ahmadshmasi@rocketail.com
اگه جوابی داشتی که کمک کنه برام بذار
موفق باشید